معصومه نام یکی از مددجویان است.دختری روستایی که بیماری کلیوی اش ، نفس هایش را به شماره انداخته بود و پزشکان تنها شانسش را پیوند کلیه می دانستند. حالا دردِ بیماری از یک طرف ، دستانِ خالی یک دختر روستایی برای خرج درمان از طرف دیگر و فکرو خیال ِخانه ای که حتی یک دستشویی نداشت تا بعد درمان در محیط مناسب زندگی کند ؛ امید را از او گرفته بود.
اما قلم ِ مهر خداوند سرنوشت دیگری را برایش رقم زده بود و به واسطه ِقلب های مهربان با همکاری جناب اقای مهندس موسعلی و گروه تبسم به مدیریت خانم طریقیان علاوه بر هزینه ی تامین کلیه و دارو ، پروژه ی ساخت منزل مناسب برای شان کلید خورد و بار دیگر توانستیم با همدلی امید و زندگی را به زندگی یک انسان هدیه دهیم.

وقتی داستان روزهای سخت زندگی معصومه، به فرزندان همای رحمت رسید، گریه های آرام و سکوتی عجیب خانه را فرا گرفت .کمی بعد ، این مردانِ کوچک غیور با اشک هایی که هنوز ردش روی صورت شان بود ، عیدی هایشان را آوردند تا برای درمان معصومه صرف شود .دور هم جمع شدند و نامه ای به معصومه نوشتند و دلگرمش کردند که برای سلامتیش دعا می کنند و همراه عیدی هایشان برایش فرستادند…
بخشش ثروت زیادی نمیخواهد بلکه قلبی بزرگ میخواهد